لطفا تا آخر بخونید
روزگاری شده است که شیطان می گوید:
آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد!
مصاحبه شیطان و بهشت و جهنم:بهشت و جهنم: خودتان را معرفی کنید. شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم، ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…
می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بست به سفر جهنم می برم.
گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم.
گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می
زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.
بهشت و جهنم: دشمنی دیرینه ات با آدمی زاد از کجا سرچشمه می گیرد؟
موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای
بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم.
واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.
با ما بگو حکمت این کار در چیست؟ او در جواب فرمود:در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما تنها 6000هزار سال(با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا)، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش
در آینده هم نخواهید دید.
فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"
تمامی فرشتگان بی درنگ بر آدم سجده بردند. این فرمان اما بر من بسیار گران آمد؛ چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم،
من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من
کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم.
به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود.
شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد.
بهشت و جهنم: با چه شیوه و شگردی انسانها را به دام می افکنی؟
مرحله انجام می دهم؛ نخست از طریق وسوسه های تحریک آمیزخود، افکاری
پلید را بر قلب انسان القا می کنم، آنگاه آن اندیشه زشت را نیک جلوه می
دهم، سپس در مرحله عمل با تزیینات گوناگون، اشتیاق فرد را برای ارتکاب گناه
برمی انگیزم.
این را هم اضافه می کنم که در مقام روش اساساً با حصر گرایی مخالفم؛ بر
این باورم که همیشه نمی توان با روشی واحد به صید شکار رفت. وسوسه،
تزیین و حتی تسویل، شاید برای اغلب انسانها سودمند افتد، اما حریم دفاعی
برخی انسانها گاهی نفوذ ناپذیر است؛ اینجاست که ناگزیرم به حربه های دیگری چون وحی، نسیان و ایجاد فراموشی متوسل شوم. البته هنرمندیهای
دیگری هم دارم؛ مثلا در هیئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم می یابم و از این
رهگذر، ابنای آدم را به سراشیبی سقوط در پرتگاه تباهی و عصیان، سوق، که چه عرض کنم، هل می دهم.
شیطان: گفتن ندارد اما اغوای تمامی آدمییان در همه ادوار و اعصار تنها آرزوییست که در سر می پرورانم.عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید،
اگرطعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟
بهشت و جهنم: کدام عمل انسانها بیش از همه تو را خشمگین می کند؟
بهشت و جهنم: کدام عملشان تو را بیشتر خوشحال می کند؟
طعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟!
بهشت و جهنم: شاید انسانها پر بیراهه نمی روند که تو را مقصر می دانند؟
بتازم؛ در ثروت و فرزند شریکشان گردم والبته من جز فریب و دروغ نویدشان نخواهم داد.
شیطان: زمینه های نفوذ من البته بی شمارند اما نقطه ضعفها، حساسیت ها، حقارت ها، حسادت ها، رقابت ها، محرومیت ها، عقده ها، شهرت طلبی ها، شهوترانی ها، افزون خواهی ها و... مناسبترین زمینه هایی(بخوانید زمین هایی) هستند که درخت دشمنی و بستر نفوذ مرا بارور می کنند.
بهشت و جهنم: اگر اجازه بفرمایید سوال را قدری خصوصی تر کنیم. شما آیا ازدواج هم کرده اید؟
شیطان: آری، من در اوان جوانی با دختری به نام"لهبا" فرزند"روحا" از طائفه جن
ازدواج کردم.
بهشت و جهنم: این ازدواج ثمره ای هم داشت؟
شیطان: در زمانهای کهن پیش از خلقت انسانها، میان طوایفی از جن و نسناس
(طایفه ای به جای انسانهای فعلی) جنگ و خونریزی بالا گرفت و خداوند
فرشتگان را فرمود که به زمین هبوط کنند، آنها هر دو طائفه از جمله فرزندان مرا
به هلاکت رساندند و من از آنجا که خداپرست بودم از این معرکه جان سالم به
در بردم. آنگاه فرشتگان مرا به آسمان بردند و من در کنار ایشان، خدای را به
جد می پرستیدم تا اینکه سخن از خلقت و خلافت آدم به میان آمد و در پی نافرمانی ام از آن جمع رانده شدم.
شیطان: نه تنها در میان قبیله خود که در میان انسانها نیز.
شیطان: تعجب کردید؟! آری! عده ای هستند که مرا ارباب و سرپرست خود می انگارند، کارگزاران وخدمتگزارانی وفادار که اهداف شوم و توطئه های پلید مرا به خوبی جامه عمل می پوشانند. برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو گستردی.
بهشت و جهنم: قلمرو فعالیتهای شما تا چه اندازه می تواند باشد؟
بهشت و جهنم: نظر شما درباره وبلاگ بهشت و جهنم و در کل وبلاگهای دینی و مذهبی چیست؟
،من دوست دارم که انسانها از یاد خدا و مرگ غافل باشند، از وبلاگهای مذهبی خوشم نمیاد.
بهشت و جهنم: حرف آخر؟
شیطان(در حالیکه چهره اش از شدت خشم برافروخته بود): سوگند یاد می کنم
که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت،
پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم و راهزن راهتان می شوم. اکنون
ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.
.: Weblog Themes By Pichak :.